Section / Image: 6 Page: 43 Line: 8آنگاه دايهء مستقيم بنيتِ معتدل هيأت لطيف طبيعتِ کريم جبلّت Line: 9بياوردند و شاه زاذه را بذو داذند، تا درمهّبِ صَبا و شمال تربيت مى Line: 10داذ، و شاه زاذه قوّت مى گرفت، و چون عددِ سالِ او بدوازده رسيذ Line: 11پاذشاه اورا بمؤدّب فرستاذ، تا فرهنگ و آدابِ ملوك بياموزذ، و در مدّتِ ده Line: 12سال هيچ چيز از مداركِ علوم ياذ نگرفت و ائرى ظاهر نگشت، شاه بدان سبب Line: 13صجر و تنگ دل شذ، و مثال داذ تا فيلسوفانرا حاصر کردند و محفلى عقد فرموذ، Line: 14و با ايشان بطريقِ استشارت و استخارت گفت: ملوك را از معرفتِ شروطِ Line: 15رياست و شناختانِ لوازمِ سياست و فيصِ فصل و بسطِ عدل و فکرتِ صحيح و رأى Page: 44Line: 1نجيح و حلّ و عقدِ اولياى دولت و خفص و رفعِ اعداى مملکت و قمعِ دشمنان Line: 2و قهرِ حاسدان و تربيتِ اوليا و تخويفِ اعدا و حّلِ مشکلات و دفعِ مُعصلات Line: 3و آيينِ جهان دارى بر سُننِ بزرگوارى و شرايعِ فُتوّت و لوازمِ مُرُوّت و استمالتِ Line: 4دوستان و استقالتِ عترتِ خدمتکاران چارهنبوَذ کى مناصبِ مُلك جز بفراستِ Line: 5کامل و سياستِ شامل و احرازِ ارْآ و افاصت آلا مصبوط نتوان کرد، هر که Line: 6از جملهء فلاسفه باتمامِ اين مهمّ اهتمام نمايذ و بمواجبِ اين خدمت قيام کنذ Line: 7و شرايطِ شفقت و لوازمِ نصيحت بجاى آرذ و اورا دقايقِ علم و حکمت تعليم Line: 8و تلقين کند و بعدل و فصل محتظى و متوفّر گردانذ چنانك بِامدادِ علم و حکمت Line: 9مستعِدِّ سريرِ مملکت و سلطنت شوذ، از بهرِ آنك بازِ سپيذ هرچند شايسته Line: 10و در خور بوَذ تا رنجِ تعليم و بيذارى نکشذ و برياصت تأديب و تهذيب نيابذ Line: 11جلاجلِ زرّين بر پاى او نبندنذ و از دستِ سلاطين مرکبِ او نسازنذ، و همچنين Line: 12زر و نقره چون از معدن بيرون آيذ با کدورتِ کان ننتزج و نختلط باشذ Line: 13تا در پوتهء امتحان ننهند و بتقويبِ آتش غَش و کدورت از وى جذا نگردانند Line: 14خالص و صافى نشوذ و مستحّقِ خلخالِ عروسان و تاجِ شاهان نگردذ:
Line: 15شعر (مجنث) Line: 16فما على التِبرِ عارُفى النارِ حين يُقَلَّبُ
This text is part of the TITUS edition of Zahiri Samarqandi, Sindbad-Name.
Copyright TITUS Project,
Frankfurt a/M, 10.12.2008.
No parts of this document may be republished in any form
without prior permission by the copyright holder.